درد دل
باسمه تعالی
سلام
دلم میخواد اولین مطلبی که مینویسم این قسمت ازنهج البلاغه باشه که خیلی من رو دگرگون میکنه:
از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است وتوبه را با آرزوهای دراز به تاخیر می اندازد.در دنیا چونان زاهدان سخن میگوید،اما در رفتارهمانند دنیا پرستان است.اگرنعمت ها به اورسد سیرنمیشود ودرمحرومیت قناعت ندارد.ازآنچه به اورسید شکرگذار نیست،وازآنچه مانده زیاده طلب است.دیگران راپرهیز میدهد اماخود پروا ندارد.به فرمانبرداری امر میکند اما خود فرمان نمیبرد.نیکوکاران رادوست دارد اما رفتارشان راندارد.گناهکاران رادشمن دارد اماخود از گناهکاران است.با گناهان فراوان،مرگ رادوست ندارداما در آنچه که مرگ رانا خوشایند می سازد پافشاری دارد.اگربیمارشودپشیمان میشود واگرتندرست باشد سرگرم خوش گذرانی هاست.درسلامت مغرور ودرگرفتاری ناامیداست.اگرمصیبتی به اورسد به زاری خدارامی خواند.گناه دیگران رابزرگ وگناه خودش راکوچک میپدارد.طاعت خودرابزرگ وطاعت دیگران راکوچک میپندارد.خوشگذرانی باسرمایه داران رابیشتر ازیادخدابامستمندان دوست دارد.حق خودرا به تمام میگیرد اماحق دیگران را به کمال نمیدهد.ازغیرخدامیترسد اما از پروردگارش نمی ترسد.